تولیت آستان قدس رضوی: بیانیه مجمع موسوم به محققین و مدرسین در رسمیت شناختن اسرائیل مایه تأسف است مولوی عبدالحمید: ما باید در کنار هم شهید شویم + فیلم علیرضا بیات رئیس سازمان حج و زیارت شد اعلام ویژه‌برنامه‌های حرم امام‌رضا (ع) به مناسبت روز دانش‌آموز (۱۳ آبان ۱۴۰۳) حمایت دختران نوجوان هنرمند مشهدی از فلسطین در حرم امام‌رضا(ع) شرط اول و آخر خداشناسی بررسی آثار معادباوری بر سبک زندگی | ایمان قلبی به زندگی پس از مرگ تولد یک بچه شیر کاش قدر مشهدی بودن را بدانیم! درباره پرده «توپ بندی» حرم امام رضا (ع) و هنرمند نقاش آن امام کاظم (ع)؛ فقیرنواز و گره‌گشا حمایت از مظلوم را از امام رضا (ع) یاد گرفته‌ایم فرمانده منطقه پدافند هوایی شمال شرق ارتش: پدافند غیرعامل راهکاری کارآمد برای مقابله با تهدیدات ترکیبی است تقدیر تولیت آستان قدس رضوی از ارتش جمهوری اسلامی ایران اصالت های دفاع مقدس در منطقِ شهید فهمیده نمایان است درباره آیت الله حاج سید حسین موسوی شاهرودی | جوی سرگشته‌ای به دریا ریخت برپایی روزانه ۵۸ نماز جماعت در حرم مطهر رضوی زندگی جاوید سربازان وطن میان‌بر خوشبختی خانواده با زیست دینی دوره پنج‌جلدی «الأمالی» منتشر شد
سرخط خبرها

شِبه علم جانشین تولید علم شده است | گفتگو با دکتر حسن انصاری، استاد مطالعات پیشرفته پرینستون

  • کد خبر: ۱۷۹۸۲۶
  • ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۳
شِبه علم جانشین تولید علم شده است | گفتگو با دکتر حسن انصاری، استاد مطالعات پیشرفته پرینستون
با گسترش روزافزون فضای مجازی، مسائل و معضلات آن نیز پیوسته بیشتر می‌شوند. عضو هیئت علمی  مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون  از  آسیب‌های نظریه پردازی در  این فضا می‌گوید.

رشد فضای مجازی و توسعه رسانه‌هایی از این دست تا به امروز، سبب شده است افراد بسیاری با استفاده از این فرصت، تحلیل‌های مختلفی درباره عناصر اجتماعی و فرهنگی و اتفاقات پیش‌آمده در عرصه اجتماع ارائه دهند. گاهی افرادی وارد این عرصه می‌شوند که تخصصی در زمینه‌ای که نظر می‌دهند، ندارند و همین امر سبب حاشیه‌سازی‌های مختلف می‌شود. اما برای اینکه مانع اظهارنظر‌های غیرمتخصصانه در فضای مجازی بشویم، چه اقداماتی لازم است؟

اندیشمندان و نخبگان جامعه تا چه اندازه می‌توانند با پختگی درخورتوجه به رشد نظر‌ها و ایده‌های منتشرشده در فضای مجازی کمک کنند؟ به همین بهانه با دکتر حسن انصاری، عضو هیئت‌علمی مدرسه مطالعات تاریخی مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون، درباره تأثیر جامعه و دانشگاه بر رشد تخصص‌گرایی در ارائه دیدگاه‌ها در فضای مجازی گفتگو کرده‌ایم.

شِبه علم جانشین تولید علم شده است | گفتگو با دکتر حسن انصاری، استاد مطالعات پیشرفته پرینستون

به نظر شما رسانه‌ها تا  چه اندازه می‌توانند در  توسعه تحلیل‌های متخصصانه در  حوزه علوم انسانی راه گشا باشند؟

یکی از آفت‌های مهم توسعه رسانه‌های اجتماعی مجازی در سال‌های اخیر، گسترش بی رویه اظهارنظر‌های غیرتخصصی و به حاشیه رانده شدن متخصصان و درعوض ظهور طبقه‌ای از سلبریتی‌های فرهنگی است؛ اظهارنظر صرفا با هدف اظهارنظر و کسب شهرت یا با اهداف سیاسی خاص. این پدیده‌ای جهانی است، اما بی تردید جهان غیرتوسعه یافته، بیش از همه از این وضعیت ضرر می‌کند.

در جامعه‌ای که نهاد‌های فرهنگی و آموزشی و اجتماعی و سیاسی و رسانه‌ای قوی و ریشه دار دارد، فضا‌های رسانه‌ای مجازی ممکن است موج‌های کوتاه مدت تولید کنند و عده‌ای با اهداف سیاسی، موقتا موج سواری کنند، اما ساختار براساس منطق درونی و نظام‌مند خود و به دلیل وجود نهاد‌های مهم نظارتی به گونه‌ای تنظیم شده است که به سرعت می‌تواند مانع تشدید موج سواری‌های رسانه‌ای شود و به نحوی سعی می‌شود شیوه‌ها و راه حل‌های علمی، جای تحلیل‌های مقطعی و عامه گرا را بگیرد؛ به طور مثال وجود رسانه‌های آزاد و تریبون‌های متعدد و متنوع، مانع غلبه یک تفسیر و تحلیل بر دیگر تفاسیر و تحلیل‌ها می‌شود و راه را برای ورود تخصص هموار می‌کند.

به نظر شما برای دوری از  این رویه چه  باید کرد؟

در غرب جای اصلی هر تخصص علمی به معنای عام آن، دانشگاه است نه هیچ نهاد دیگر. دانشگاه است که متولی اظهارنظر علمی و تولید علم است. مقصود من دانشگاه به معنای عام آن است و طبعا شامل دانشکده‌های الهیات و مدارس دینی وابسته به کلیسا‌های رسمی هم می‌شود؛ کمااینکه مؤسسات علمی دانشگاهی در معنای عام آن را نیز دربر می‌گیرد.

این به معنی وجود جامعه علمی در هررشته است. در غرب هیچ گونه اندیشه و نظر و نوشته‌ای که خارج از چارچوب‌های جامعه علمی مرتبط باشد، نمی‌تواند از راه‌هایی خارج از شیوه‌های پذیرفته شده ازسوی جامعه علمی، مجال رشد پیدا کند و دست کم باید از صافی نقد علمی، جان سالم به در ببرد. دانشگاه جای اصلی تفکر فلسفی و تولید علوم انسانی است. متفکرانی بیرون از دانشگاه داریم، اما آن‌ها هم باید دیدگاه‌های خود را در چارچوب‌های پذیرفته شده جامعه علمی دانشگاهی تعریف کنند یا از ارزیابی‌های دانشگاهی، خود را بیگانه ندانند.

آدم‌های دانشگاهی می‌توانند حضور رسانه‌ای داشته باشند، اما این جامعه علمی و ملاک‌های معتبر آن است که تعیین کننده است نه اخلاق رسانه ای. ممکن است کسی بعد از آنکه اثری با استاندارد‌های مقبول دانشگاهی نوشت، بتواند آن را در قالب‌های رسانه‌ای هم منتشر کند یا مخاطب عمومی را در شکل‌های مختلف درنظر بگیرد، اما این بدین معنا نیست که تولید علم، خارج از نهاد دانشگاه و چارچوب‌های جامعه علمی، مقبول تلقی شود.

روشن فکران در غرب البته حضوری فعال دارند. اما به طور نمونه با تفاوت‌هایی میان فرانسه و آلمان و ایالات متحده، روشن فکران دراصل به نظام‌های دانشگاهی تعلق دارند و دست کم باید نسبت روشنی با جامعه علمی رشته‌های کار و اندیشه خود داشته باشند. روشن فکران در عرصه عمومی فعالند و همیشه لزوما کارکردی یکسان با متخصصان دانشگاهی ندارند، اما عمق و گسترش نظام‌های دانشگاهی در غرب، معمولا مانع از این است که روشن فکری بیگانه با دانشگاه، بتواند دست کم بر موضوعات نظری محض و نخبه گرا، تأثیر اجتماعی عمیق بگذارد.

از  دیدگاه شما، فرهنگ نقد در  کشور ما، به خصوص در  حوزه علوم انسانی، تا  چه اندازه تثبیت شده است؟

متأسفانه ما در ایران به دلایل مختلف، از همان بدو تأسیس دانشگاه دست کم در عرصه علوم انسانی، ضرورت وجود جامعه علمی دانشگاهی را جدی نگرفته ایم که به دلیل نبود فرهنگ نقد است. جامعه علمی در شکل عقلانیت جمعی جامعه نخبگان دانشگاهی در هر رشته ای، باید مرجعیت لازم را برای ارزیابی محصولات علمی داشته باشد. بدون وجود چنین مرجعیت علمی، آشفتگی فکری جای تولید علم را‌ می‌گیرد و مانع آن می‌شود. بیرون دانشگاه در ایران، تولید علم، متولیان دیگری هم دارد.

در تمام طول سده بیستم، ما با سلسله‌ای از نویسندگان و روشن فکران روبه رو بوده ایم که نه تنها تحصیلات آکادمیک (دانشگاه یا حوزه، این یکی در عرصه دین) نداشته اند، بلکه به آن بی اعتنا بوده اند. خارج از محیط دانشگاه و قواعد جامعه‌های علمی، مترجمانی حرفه‌ای داشته ایم که جای استادان فلسفه یا علوم اجتماعی را گرفته اند. اهمیت یافتن مترجمان و برکشیده شدن آن‌ها به مقام نظریه پرداز‌های اجتماعی و فلسفی، حاصل همین نگاه است. در غرب، ترجمه یک صناعت است نه شعبه‌ای از شعب مرجعیت علمی. ما به سادگی اجازه می‌دهیم نظریه پردازی خارج از نظام‌های دانشگاهی، جای تخصص آکادمیک را بگیرد.

تولید روشن فکرمان زیاد از اندازه است. روشن فکری را بیرون دانشگاه جست وجو کرده ایم. در عرصه تاریخ، بیشتر می‌پسندیم کسی تئوری تاریخی بدهد، بدون آنکه با سند و مدرک حرف بزند و کاری با دقت آزمایشگاهی در حوزه تاریخ انجام دهد. ترجمه گونه‌ها را تألیفات واقعی می‌پنداریم و مجلات غیردانشگاهی ما بسی بیشتر از مجلات دانشگاهی مان در نقش مرجع‌های اجتماعی و علمی و فرهنگی قرار گرفته اند.

باتوجه به  نکاتی که  اشاره کردید، اظهارنظر‌های غیرمتخصصانه در  فضای مجازی ناشی از  نداشتن تخصص دانشگاهی است؟

بله، در طول سده بیستم در ایران (و البته در جهان غرب هم وضع کم وبیش همین گونه است) بسیاری از روشن فکران و تفکرسازان و مرجعیت‌های فکری و روشن فکری یا تحصیلات دانشگاهی نداشته اند یا تحصیلاتشان ناچیز بوده است. برخی از آن‌ها هم اگر تحصیلات دانشگاهی داشته اند، خارج از زمینه کار و قلم و عرصه روشن فکری و تولید فکرشان بوده است. در همین چند دهه اخیر، روزنامه‌ها و مجلات عرصه روشن فکری را در ایران ملاحظه کنید.

چند درصد این منشورات را به مقالات متخصصان دانشگاهی اختصاص داده ایم؟ سهم استادان فلسفه ما در قیاس با مترجمان فلسفه چقدر بوده است؟ در قیاس با تئوری پردازان غیردانشگاهی مان چطور؟ چند درصد تولیدات روشن فکری ما در صد سال گذشته با استاندارد‌های نظام‌های دانشگاهی و جامعه‌های علمی سازگاری دارد؟

نظریه پردازانی داریم که با وجود حضور قوی رسانه‌ای و در عرصه نشر، تاکنون یک کتاب که در چارچوب اثری دانشگاهی نوشته شده باشد، عرضه نکرده اند. ولی در غرب، مهم‌ترین کتاب‌ها در عرصه علوم انسانی را ناشران دانشگاهی یا آکادمیک منتشر می‌کنند. این مجلات دانشگاهی اند که تولید علم و رهبری و مرجعیت فکری و علمی و ارزیابی آکادمیک را برعهده دارند نه ماهنامه‌ها و فصل نامه‌های رنگی. در همین ۱۰ سال اخیر سردبیرانی با مایه‌های علمی اندک، چندین مجله در عرصه فکر و تفکر سیاسی را مدیریت کرده اند.

درحالی که از لحاظ تحصیلات دانشگاهی در رشته‌هایی که مدعی آنند، هیچ برجستگی قابل اشاره‌ای ندارند و ارزیابی‌های آکادمیک درموردشان وجود ندارد. متأسفانه با سوار شدن بر موج‌های رسانه‌ای در یکی دو دهه اخیر و بدون آنکه تولید علم و اندیشه روند درست و آکادمیک خود را طی کرده باشد و بی آنکه اندیشه‌های آنان از صافی نقد درون دانشگاهی و براساس قواعد جامعه علمی گذشته باشد، کسانی به عنوان متفکران عرصه عمومی و سیاست و اندیشه مشمول تبلیغ همین نوع ماهنامه‌ها و فصل نامه‌های غیردانشگاهی قرار گرفتند که یا تحصیلات دانشگاهی مقبولی نداشتند یا تاکنون یک کتاب براساس موازین جهانی نظام‌های آکادمیک منتشر نکرده اند.

من مخالفتی با حضور روشن فکران و فعالان عرصه اجتماعی و رسانه‌ای ندارم، اما همه سخن من، این است که این را با جامعه علمی و آکادمیک اشتباه نگیریم. در غیر این صورت، تنها خود را فریب داده ایم و به جای علم متأسفانه در بسیاری زمینه ها، تنها ایدئولوژی‌های زودگذر برای اهداف سیاسی و حزبی تولید کرده ایم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->